سَلامٌ عَلی آلِ یاسین

سَلامٌ عَلی آلِ یاسین

سلام بر آل یاسینsebghah@درایتا
سَلامٌ عَلی آلِ یاسین

سَلامٌ عَلی آلِ یاسین

سلام بر آل یاسینsebghah@درایتا

خطبه بدون الفـــ


کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که: روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد.حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است. فرمودند:


حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَت نِعمَتُهُ، وَ سَبَقَت رَحمَتُهُ، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَت مَشیَّتُهُ، وَ بَلَغَت حُجَّتُهُ، و عَدَلَت قَضیَّتُهُ، وَ حَمِدتُ حَمَدَ مُقِرٍّ

  ادامه مطلب ...

انعکاس آیات قران در نهج ابلاغه

نیک می دانیم که آبشخور اساسی کلام ائمه(علیهم السلام) کلام وحی است، چنانکه در روایتی از امام باقر(علیه السلام) چنین آمده است:«هر گاه حدیثی برای شما باز گفتم منبع آن را از قرآن از من جویا شوید»؛
آنگاه در لابلای گفتارش فرمود: رسول خدا(ص) از قیل و قال و تباه ساختن اموال و فزونی پرسش نمی کرد. از ایشان سؤال شد: ای فرزند رسول خدا(ص) از کجای قرآن این مطلب قابل استفاده است؟ امام(ع) فرمود: خداوند عزّوجل می فرماید: «لا خیر فی کثیر من نجواهم الا من أمر بصدقه أو معروف او اصلاح بین الناس»(نسا، 4/114) و فرموده است: «و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما» (نساء، 4/5) و فرموده است: «لا تسألوا عن اشیاء ان تُبدَلکم تسوءکم» (مائده، 5/101)1 از این رو نهج البلاغه را می بایست سراسر ملهم از معارف و آموزه های بلند قرآن بدانیم. با صرف نظر از این الهام گیری فراگیر، آیات قرآن به سه صورت تلمیح (اشاره)، تضمین و تصریح در نهج البلاغه انعکاس یافته است. 

ادامه مطلب ...

قرآن شناسی حضرت علی(ع)


قرآن‏ شناسی حضرت علی (ع) شناخت قرآن با نهج ‏البلاغه :


یکی از بهترین منابع شناخت قرآن سخنان و گفته ‏های حضرت علی (ع) درباره قرآن‏ شناسی است. این سخنان به ما می‏ آموزد که ایشان چه تعریفی از قرآن داشته ‏اند و در نظر ایشان قرآن چه جایگاهی داشته است. برای رعایت اختصار تنها به جملات نهج ‏البلاغه مولا مراجعه کرده ‏ایم و توصیف‏ های ایشان را از قرآن به نگارش درآورده ‏ایم.
نکته مهم در سخنان حضرت علی (ع) این است که ایشان از منظری بسیار جالب توجه به قرآن می ‏نگرد و قرآن را به ‏گونه‏ ای می ‏شناسد و معرفی می‏ کند که انسان باور می ‏کند که آنچه حضرت علی (ع) توصیف می‏ کند ، "سخن خدا"ست. 
ادامه مطلب ...

شهادت حاجیان مِنا...

چمدان را که جمع می‌کردیم، هرکسی یک نفس دعا می‌خواست

پسرت عاقبت به‌خیر شدن، دخترت اِذن کربلا می‌خواست

اسم‎ها را نوشته بودی تا، هیچ قولی ز خاطرت نرود

مرد همسایه شیمیایی بود، همسرش وعدۀ شفا می‌خواست

من که این سال‎ها قدم‌به‌قدم، پابه‌پای تو زندگی کردم

در خیالم دمی نمی‌گنجید، دل بی‌طاقتت چه‌ها می‌خواست

تو شهادت مقدّرت بوده، گرچه از جنگ زنده برگشتی

ملک‌الموت از همان اول، قبض روح تو را مِنا می‌خواست

عصر روز گذشته در عرفات، در مناجات عاشقانۀ خود

تو چه گفتی که من عقب ماندم؟ که خدا هم فقط تو را می‌خواست؟!

ما دوتن هر دو هم‌قدم بودیم، لحظه لحظه کنار هم بودیم

کاش با هم عروج می‌کردیم...

کاش میشد...

اگر خدا می‌خواست...

فقط نگاهت کنم...

سلام عمو جان

واقعا شرمنده ام،نه به فکر روز تولدت و نه به یاد روز شهادت هستم...

شرمنده ی قاب و عکسهای خاک خورد ات هستم که در ورای آن توهستی که زنده تر از هر زنده ی روی زمینی.

اما خودت خوب میدانی چقدر دلم برایت تنگ شده و تو بمن نیاز نداری ولی من به توجه و محبتت و شفاعتت سخت محتاجم...تونیاز نداری که قدر دانی شوی ، تو نیاز نداری که برایت جشن تولد یا شهادت بگیریم ولی ما سخت محتاجیم تا یادت را گرامی بداریم و یادت باشیم و یادت باشیم و تو را و راه تورا الگوی خود  قرار دهیم

آری تو فقط از من انتظار داری تاراهت رافراموش نکنم،همیشه در راهت باشم و باعث افتخارت باشم نه ننگت....تا زمانی که مرا در روز برزخ یا قیامت می بینی مرا در آغوش بکشی و هر دو اشک شوق بریزیم دیداری تازه کنیم و تو از روزهای نوجوانیت و روزهای عاشقی ات بگویی که چطور شد رفتی و چه دیدی عمو جان ...و  در این مدت باچه کسانی هم نشین بودی و بگویی و من فقط نگاهت کنم...فقط نگاه ،که این همه سال فقط عکس های خاک گرفته ات را بادستانم پاک میکردم به چشمان پرشور و زیبایت نگاهی تا حداقل در عکسهایت حرفی و سخنی بامن بگویی که ایا حرف تازه ای دارند این عکسها...تو می توانی با عکسهایت بامن سخن بگویی؟عمو خوش می گذرد؛مرا در آغوش بکش تاپر از تلالو نور شوم و همه وجودم را فرا گیرم و جز تو هیچ کس را نمی خواهم...می خواهم باتوباشم،باتو حرف بزنم،نه حرف نه، فقط نگاهت کنم...آیا می شود روزی تو را ملاقات کنم در حالی که لبخندی از روی رضایت به من بزنی ؟

راستی این اولین عکسی است که برای تو درست کرده ام امیدوارم خوشت آمده باشد،عکست را که روتوش می کردم انگار خودت دستمالی برداشته ای و قلب مرا نیز روتوش می کردیو نقصها را کنار می زدی و پاک می کردی...!

یاحق